آراسته. به زر و زیور و دیگر آلات آرایش یافته. در تداول امروز هفت قلم آرایش کرده: عشق برکرده به مکه آتشی کز شرق و غرب کعبه را هرهفت کرده هفت مردان دیده اند. خاقانی. چون تو هرهفت کرده آیی حور بر تو هرهفت زیور اندازد. خاقانی. دوش از درم درآمد سرمست و بیقرار همچون مه دو هفته و هرهفت کرده یار. انوری. یکی لشکر انگیخت از هفت روس به کردار هرهفت کرده عروس. نظامی. برون آمد ز پشت هفت پرده بنامیزد رخی هرهفت کرده. نظامی
آراسته. به زر و زیور و دیگر آلات آرایش یافته. در تداول امروز هفت قلم آرایش کرده: عشق برکرده به مکه آتشی کز شرق و غرب کعبه را هرهفت کرده هفت مردان دیده اند. خاقانی. چون تو هرهفت کرده آیی حور بر تو هرهفت زیور اندازد. خاقانی. دوش از درم درآمد سرمست و بیقرار همچون مه دو هفته و هرهفت کرده یار. انوری. یکی لشکر انگیخت از هفت روس به کردار هرهفت کرده عروس. نظامی. برون آمد ز پشت هفت پرده بنامیزد رخی هرهفت کرده. نظامی
بوجودآورده پدیدآورده: (وچرا جایزنبود که هست کن هست کرده بود) یا هست کرده اول. عقل: (پس امرکه هست کردنست وعقل که هست کرده اول است پیشی ندارند بریک دیگر)
بوجودآورده پدیدآورده: (وچرا جایزنبود که هست کن هست کرده بود) یا هست کرده اول. عقل: (پس امرکه هست کردنست وعقل که هست کرده اول است پیشی ندارند بریک دیگر)
کوشیدن خواستن قصدکردن اراده کردن کعب الاحبار گفت: یک روز ابلیس بیامد و این ماهی را گفت هیچ دانی که در پشت تو از زمینها و کوهها و حیوانات چه نهاده است اگر خویشتن بجنبانی همه ریخته شود ماهی همت کرد که چنان کند
کوشیدن خواستن قصدکردن اراده کردن کعب الاحبار گفت: یک روز ابلیس بیامد و این ماهی را گفت هیچ دانی که در پشت تو از زمینها و کوهها و حیوانات چه نهاده است اگر خویشتن بجنبانی همه ریخته شود ماهی همت کرد که چنان کند